دوشنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۳ - ۰۷:۴۹
۰ نفر

بیتا موسوی: دوقلوهای افسانه‌ای کارتون‌های زمان کودکی ما کافی بود دستشان را به هم بدهند تا از پس هر کاری بر بیایند؛ از باطل‌کردن سحر و جادو تا حملات آفندی و پدافندی دشمنان کینه‌توز.

آن خواهر و برادر موطلايي كارتون‌‌هاي كودكي، كمي كه بزرگ‌تر شديم جايشان را دادند به 2 برادر دوقلوي خنده‌رو كه كم‌كم دست همان نسل را گرفتند و وارد دنياي علم و نجوم كردند. سياوش و محمدفؤاد صفاريان‌پور هم مثل همان دوقلوهاي افسانه‌اي كافي بود دستشان را به‌دست هم بدهند تا از پس هر كاري بربيايند؛ اينكه در دوره دبيرستان به تلويزيون بروند و برنامه اجرا كنند تا اينكه برنامه‌اي علمي مثل «آسمان شب» را 13سال روي آنتن ببرند. دوقلوهاي وطني سال‌هاست برنامه‌هاي متنوعي براي مخاطبان تلويزيون مي‌سازند و توانسته‌اند موفق باشند. با آنها به گفت‌وگو نشستيم و آنها از كودكي، رابطه برادري، جايگاه علم و رازهاي موفقيت در جواني براي ما گفتند. اين يك گفت‌وگوي خواندني است؛ از دست ندهيد!

  • به‌نظرم كمي عجيب است مرداني به سن و سال شما در دوره كودكي و نوجواني به نجوم و اخترشناسي علاقه‌مند شده باشند. دهه 60 از اين خبرها نبود! شايد هم خيلي باهوش بوديد؟

سياوش: فكر نمي‌كنم باهوش بوديم، به‌خاطر اينكه وقتي در دوارن مدرسه از من تست هوش گرفتند، بعد به مادرم زنگ زدند و صحبت‌هايي كردند كه هيچ وقت متوجه نشدم چه بود ولي مي‌دانم به لحاظ عدد در اين تست خيلي رقم بالايي نداشتيم. اگر بخواهم شغل فعلي‌مان را معرفي كنم بهتر است بگويم ما بيشتر تصويرگر هستيم؛ يك جا تصويرگر علم، جاي ديگر تصويرگر جامعه و... . اين تصويرگري نشأت گرفته از يك دوره خلاقانه مشترك ما 2نفر با هم است. شايد همين با هم بودن من و فؤاد اين خيالپردازي ما را پرورش داده است. بدون شك فانتزي‌اي كه امروز در زندگي روزمره ما وجود دارد برگرفته از تصاوير داستان‌هاي كودكي مثل «تن‌تن» است يا قصه‌هايي كه شنيديم و يا مجموعه‌هاي نوار قصه‌هاي سوپراسكوپ كه به ما ارث رسيده بود. ما بيشتر از اينكه باهوش باشيم تخيل‌پردازان خوبي هستيم چون مي‌توانيم تصوير هر چيزي را براي خودمان بسازيم. شايد به همين دليل است كه شغل ما به كارگرداني تبديل شد. اين حاصل بودن در كنار همديگر است.

  • در تصويرگري هم انگار دنبال علاقه‌اي رفته‌ايد كه سال‌ها مدنظرتان بوده است. جايي خواندم كه گفته بوديد از 12سالگي به نجوم علاقه پيدا كرديد.

سياوش: ما هميشه در كار‌هايمان از مواردي كه ملال‌آور بوده و در مدرسه به شكل دستوري آن را تجربه كرديم، دوري كرديم. ما معلومات مدرسه‌مان را كنار گذاشتيم و چون هميشه به‌دنبال مفهوم علم بوديم از اين جهت شايد اين كار ما جذاب به‌نظر مي‌رسد.

فؤاد: من و سياوش بيشتر بازي كرديم و معتقدم هنوز هم همين كار را انجام مي‌دهيم فقط با اسباب‌بازي‌هاي امروز خودمان. حالا بابت اين بازي پول هم دريافت مي‌كنيم. آن زمان‌ها با تكه چوب‌هايي كه پدربزرگمان تهيه مي‌كرد قطعاتي درست مي‌كرديم و برايمان جذاب‌تر از اسباب‌بازي‌هايي بود كه داشتيم. يا‌‌ همان كتاب‌هايي كه سياوش اشاره كرد. من واقعا دكوپاژ كردن را با اين كتاب‌ها ياد گرفتم. داشتن والدين خوب كه به تو كمك كنند بتواني به يك تفكر خيالپردازانه برسي خيلي اهميت دارد. فراهم كردن راديوي كوچك تا من و سياوش شب‌ها قصه شب را گوش كنيم قطعا خيلي به ذهنيت ما كمك مي‌كرد. قصه‌هايي كه شايد يك زماني ترسناك بود يا هيجان‌انگيز، ما را به خواب مي‌برد. قطعا اين به ذهن خيالپردازانه ما كمك مي‌كرد. از طرفي شايد به زود بزرگ‌شدن ما هم كمك كرد.

  • منكر نقش والدين نمي‌توان شد. اما كليد اصلي اين علاقه كه باعث شد علم اخترشناسي و كشف ناشناخته‌هاي اين آسمان آبي بالاي سر ما براي شما جذاب باشد، از كجا و چگونه شكل گرفت؟

فؤاد: اتفاقا براي من برخلاف سياوش آسمان جذاب نبود. بيشتر به نوعي جبر بود چون ما به واسطه دوقلو بودن مدام دنبال هم بوديم. يك جاهايي يكديگر را بالانس مي‌كرديم و يك جاهايي به دلبستگي‌هاي هم رضايت مي‌داديم. خاطرم هست يك‌بار اخبار ساعت ۱۴ اعلام كرد كه قرار است يك خورشيدگرفتگي اتفاق بيفتد. ما از‌‌ همان ساعت تا ۹ شب بالا پشت‌بام بوديم تا سياوش از اين اتفاق عكس بگيرد. اين علاقه‌مندي من نبود بلكه بيشتر سياوش را همراهي كردم.

سياوش: اتفاقا خورشيدگرفتگي هم اتفاق نيفتاد چون شب اعلام كردند كه در استراليا اين اتفاق افتاده است. اخبار علمي ما در‌‌ آن زمان تا اين حد دچار نقص و مشكل بود. واقعيت اين است كه من بيشتر از دنياي فضا، جذب نجوم شدم. پدرم آن زمان داستاني را براي ما درباره فرود انسان به كره‌ماه تعريف مي‌كرد و آنقدر جذاب شرح مي‌داد كه روي من تأثير مي‌گذاشت، به همين دليل نخستين چيزي كه در آسمان برايم جذاب شد همين موضوع بود كه كره‌اي آن بالا قرار دارد كه مي‌گويند آدم به آن رسيده است. اين بخش خيلي برايم جذاب بود.

2 اتفاق براي پدرم هميشه در دوران زندگي‌اش مهم و جذاب بود؛ يكي رسيدن انسان به كره ماه و دوم رودرويي او با تلويزيون. هر دوي اين موضوعات كنار هم ميراثي شد براي ما كه به هر دوي آنها علاقه‌مند شويم. يكي تلويزيون و ديگري آسمان بالاي سرمان. بعد‌ها نشرياتي كه درباره نجوم بود اين علاقه‌مندي را بيشتر براي من به‌وجود آورد و مرا به سمت علم نجوم و اخترشناسي هدايت كرد، به‌طوري كه هميشه دوست داشتم يك دانشمند ستاره‌شناس شوم.

فؤاد: واقعا چه شرايطي را مادر ما گذراند تا ما به علاقه‌مان برسيم. خاطرم هست از يك طرف سياوش مي‌خواست به سمت دانش‌آموختگي علم ستاره‌شناسي برود و از طرف ديگر من مي‌خواستم در سينما فعاليت كنم. ولي جذابيت آسمان شب براي من، آن خيالپردازي‌اي بود كه يك مقدار واقعيت داشت؛ مثل بشقاب‌پرنده‌ها يا موجودات فضايي كه آن زمان‌ها خيلي هم در اين‌باره صحبت مي‌شد.

  • اين دقيقا به چه زماني برمي‌گردد كه شما متوجه شديد هر كدام به چه سمت و سويي علاقه‌منديد؟

سياوش: به زمان بعد از دوران ابتدايي و اوايل راهنمايي برمي‌گردد.

  • از طرف خانواده اصلا هيچ مخالفتي در ارتباط با علاقه‌مندي‌هاي خود نداشتيد؟

سياوش: از طرف من كه نه اما كمي با فؤاد مشكل داشتند. برادر ديگر ما در اصل مشغول تحصيل در رشته پزشكي بود و به نوعي راه را براي ما باز كرده بود.

فؤاد: آنها از طرف سياوش مطمئن بودند چون فكر مي‌كردند كه به هر حال او هم به‌دنبال يك علم است و مي‌خواهد دانشمند شود. با اينكه پدر و مادر من اهل هنر هستند اما در هرحال مخالفتي درباره حضورم در سينما وجود داشت. البته آنها بيشتر معتقد بودند كه فعاليتم در اين حوزه ممكن است به لحاظ معيشتي در آينده برايم مشكل‌ساز شود.

سياوش: وقتي فؤاد براي ادامه‌تحصيل وارد هنرستان صداوسيما شد، پدرم تا ۶‌ماه نمي‌دانست و بيشتر مادرم او را حمايت مي‌كرد. اما اين مخالفت‌ها ادامه داشت تا زماني كه شاهد بروز موفقيت‌هاي ما شدند.

فؤاد: يك نگراني در آن دوره، فقط بحث ارتزاق بود. آنها مخالف سينماگر‌شدن من نبودند. اما من به پدرم هميشه تأكيد مي‌كردم كه قطعا از اين شغل هم نان در مي‌آورم هم آب. در حال حاضر هم اين اتفاق مي‌افتد. گرچه خيلي سخت پول در مي‌آوريم اما از كاري كه مي‌كنيم لذت مي‌بريم. ما خودمان را جزو افراد خوشبختي در جامعه ايران مي‌دانيم كه براساس علاقه‌اي كه داريم كار مي‌كنيم. ما خيلي كار كرديم. كسي را نداشتيم تا در اين حوزه حمايتمان كند. سن كمي براي ورود به اين حرفه داشتيم. اما سال‌ها تلاش كرديم.

  • در زمان مدرسه اين علاقه خود را چگونه با همشاگردي‌ها تقسيم مي‌كرديد؟ آيا توجه شما به علم نجوم توسط معلمين هم مورد توجه قرار مي‌گرفت.

سياوش: دوستانمان هم خيلي محدود بودند. بيشتر من و فؤاد با هم كار تئاتر مي‌كرديم. من بيشتر آدم درونگرا و خجالتي بودم، به‌طوري كه به‌دليل لكنت زبان محدودي كه داشتم حتي توسط معلم مدرسه‌ام مسخره مي‌شدم!

فؤاد: سياوش همين چند وقت پيش‌‌ همان معلم را در خيابان ديده بود و او جلوي دوستانش با افتخار گفته بود كه سياوش شاگرد او بوده است!

سياوش: همين لكنت زبان من و دنياي خيالپردازانه‌اي كه داشتيم، باعث مي‌شد كه ما بيشتر محدود به‌خودمان باشيم، به جز زماني كه تصميم گرفتيم اين پوسته‌ خجالتي خود را بشكنيم. ولي يادم نمي‌آيد كه دوستي صميمانه‌اي با كسي به غير از خودمان داشته باشيم. حريمي دورمان بود.

فؤاد: من در‌‌ همان دوران دوستان زيادي داشتم اما نزديك‌تر از همه به من سياوش بود.

  • پس هميشه اين دوقلو بودن به شما كمك مي‌كرد.

سياوش: بله، همينطور بود. چون انگار آينه‌اي جلوي ما بود كه خودمان را مي‌ديديم و حتي گاهي باعث مي‌شد خودمان را اصلاح كنيم. اما از يك مقطع زماني به بعد مسير زندگي‌مان از هم جدا شد. كه البته به انتخاب‌هاي ما بازمي‌گشت چرا كه من به علم علاقه داشتم و فؤاد به سينما. اما بعد از مدتي دوباره به هم پيوستيم. در اصل ما قبل از اينكه به مقطع دانشگاه برسيم وارد تلويزيون شديم. در‌‌ همان زمان تحصيل در مدرسه، به‌دليل يك پديده علمي كه رخ داد ما به تلويزيون راه پيدا كرديم و نخستين كارهاي خودمان را در گروه كودك و نوجوان شبكه دو تلويزيون آغاز كرديم.

  • چه پديده علمي‌اي؟

سياوش: يك ستاره دنباله‌دار در آسمان ديده شده بود كه در ايران هيچ صحبتي درباره آن نشده بود، درصورتي كه يك پديده بسيار نجومي مهم در قرن بيستم به‌حساب مي‌آمد. همه دنيا درباره آن صحبت مي‌كردند، به‌همين دليل با فؤاد رفتيم شبكه دو، با اين قصد كه در گروه دانش شبكه دو، يك برنامه علمي بسازيم كه فؤاد كارگرداني كند و من كارشناس برنامه باشم. با چنين اعتماد به نفسي به تلويزيون رفتيم!

فؤاد: البته من تا آن زمان چند فيلم كوتاه ساخته بودم و دستياري كارگرداني كرده بودم. حتي جايزه هم گرفته بودم.

سياوش: به هر حال ورود از در اصلي سازمان اصلا كار راحتي نبود اما نمي‌دانم چطور شد كه به لطف خداوند حراستي كه دم در بودند اجازه دادند ما وارد شويم. جالب بود كه ما را به سمت گروه كودك شبكه دو هدايت كردند. همانجا آقاي محمدمهدي عسگرپور ما را به آقاي امير سمواتي سپرد كه تهيه‌كننده برنامه‌هاي فصلنامه كودك بودند. همان 2قسمت برنامه ۱۰ دقيقه‌اي ما در برنامه كودك، به‌دليل استقبال مخاطبين به يك برنامه ادامه‌دار تبديل شد.

فؤاد: افرادي به هر حال در اين حوزه بودند كه باعث ورود من و سياوش به تلويزيون شدند؛ آقايان امير سمواتي و مازيار حبيبي‌نيا.

  • شما چه آيتمي در آن برنامه داشتيد.

سياوش: ابتدا آيتمي درباره نجوم بود. بعد از مدتي به‌دليل استقبال مردم مجري برنامه كودك شديم. از جايي به بعد تصميم گرفتيم ديگر كار اجرا انجام ندهيم. البته از‌‌ همان ابتدا بيشتر دوست داشتيم پشت صحنه باشيم. كم‌كم دستيار كارگردان و دستيار تهيه‌كننده شديم تا زماني كه در شبكه 4 نخستين برنامه تلويزيوني خود را ساختيم.

فؤاد: اينگونه كه تعريف مي‌كنيم، خيلي راحت اين پروسه جلو نرفت. خيلي سختي كشيديم و البته دوستان هم حق داشتند كه به ما اعتماد نكنند. ساعت‌ها پشت در اتاق مديران مي‌نشستيم، طرح مي‌نوشتيم و رد مي‌شد. واقعا تا زماني كه به توليد برنامه خودمان رسيديم چندين سال طول كشيد.

  • اولين برنامه‌ شما يك ويژه برنامه به مناسبت فرود يك مريخ نورد روي مريخ بود. درست است؟

سياوش: يك برنامه تك قسمتي براي شبكه 4 بود. براي‌‌ همان برنامه با يك دانشمند ايراني كه در ناسا فعاليت مي‌كرد، ارتباط برقرار كرديم. اين برنامه شروع فعاليت ما به‌عنوان تهيه‌كننده و كارگردان در شبكه 4 بود. اين برنامه باعث اعتماد بعدي به ما شد.

فؤاد: من خاطرم هست كه مدير وقت گروه دانش شبكه 4 به اندازه‌اي ما را اذيت مي‌كرد كه فكر كنم بيشتر من و سياوش پوست كلفتي كرديم كه دوام آورديم.

  • به هر حال در آن زمان ما دسترسي به اينترنت نداشتيم، شما چطور اين حجم اطلاعات را دريافت مي‌كرديد.

سياوش: نكته اصلي اتفاقا همين موضوع است. ما به‌دليل اينكه اطلاعات درستي از چنين اتفاقاتي براي مردم منتشر نمي‌شد به سراغ اين كار رفتيم و رسانه را انتخاب كرديم. الان روزنامه‌نگاري علمي در ايران شكل گرفته است كه در آن زمان اصلا وجود نداشت؛ يعني افرادي نبودند كه هم روي خبرهاي علمي اشراف داشته و هم اطلاعات كافي براي شرح آن داشته باشند، به همين دليل ما مجبور بوديم در آن زمان به سراغ كار‌شناسان برويم يا اساتيد دانشگاه‌ها. اما به‌تدريج در اين سال‌ها افرادي پيدا شدند كه در اين حوزه فعاليت خود را آغاز كردند؛ يعني متخصص آن رشته نبودند اما حدفاصل بين مردم و دانشمندان قرار مي‌گرفتند كه ما به آنها مي‌گوييم روزنامه‌نگار. ما در اين ۱۵ سال اخير با نسلي روبه‌رو هستيم كه آنها را مي‌توانيم به‌عنوان روزنامه‌نگاران علمي بشناسيم، اما دسترسي به اطلاعات در آن زمان وجود نداشت. سال ۷۶ نخستين مواجهه من با پديده اينترنت بود. در واقع‌‌ همان اينترنت دست و پا شكسته آن زمان، مجلات خارجي و... منبع اطلاعاتي ما بود، به همين دليل‌‌ همان برنامه ابتدايي ما كه درباره يك مريخ نورد بود با استقبال روبه‌رو شد چون مردم در آن زمان دانستند كه هم‌اكنون در مريخ چه اتفاقي در حال رخ دادن است در حالي كه تا قبل از آن ما حداكثر متوجه مي‌شديم كه ‌ماه پيش چه اتفاقي در مريخ افتاده است!

  • فكر مي‌كنم بعد از موفقيت‌‌ همان برنامه بود كه تصميم گرفتيد در همين حوزه كارتان را در تلويزيون ادامه دهيد؟

سياوش: بله، آن برنامه با جذب مخاطب روبه‌رو شد و بعد از آن ما برنامه‌هاي تك قسمتي علمي نجوم را كار مي‌كرديم. ما كم‌كم داشتيم تجربه برنامه‌سازي علمي مدون را پشت سر مي‌گذاشتيم تا اينكه در بهار سال ۸۰ يك ويژه‌برنامه تلويزيوني روي آنتن برديم كه آنقدر نظر مخاطبين شبكه 4 را جلب كرد كه مدير آن زمان شبكه تصميم گرفت يك برنامه سريالي را براي ما درنظر بگيرد كه‌‌ همان برنامه «آسمان شب» شد كه تاكنون ادامه پيدا كرده. البته تا ساخت سري جديد، اين برنامه مدتي پخش نمي‌شود. ما برنامه را در حال حاضر متوقف كرده‌ايم تا دوباره اين مسير طي شده را بازنگري كرده تا با انرژي مضاعفي شروع كنيم. به‌دنبال ايده‌هاي جديد هستيم. البته اين طبيعت هر برنامه است. اين به معني تمام شدن برنامه نيست.

  • در جست‌وجوهايم براي انجام مصاحبه با شما به‌نظراتي از مردم برخوردم كه مي‌گفتند برنامه شما باعث شده علم نجوم و اخترشناسي براي آنها جذاب شود و به‌دنبال كشف بيشتر آن بروند.

سياوش: بله، ما مخاطبيني از اين دست داشته‌ايم. افتخارآميز بودن برنامه آسمان شب براي ما اين نيست كه بيش از ۱۳سال است كه پخش مي‌شود بلكه افتخار ما اين است كه امروز افرادي به‌عنوان كار‌شناس به برنامه ما مي‌آيند كه زماني بيننده ما بودند.

  • آخر آرزوهاي شما كجاست؛ اينكه روزي به فضا برويد، به كره‌ ماه سفر كنيد يا شما بهترين فيلم سينمايي خودتان رابسازيد؟

فؤاد: سينما يكي از ايده‌آل‌هاي من است. اما من اگر روزي سينماگر بزرگي در كشور بشوم قطعا برنامه‌سازي در تلويزيون را‌‌ رها نمي‌كنم. هدف بعدي من اين است كه دوباره يك برنامه خوب و موفق بسازم. در اوج ماندن خيلي خوب است. اين هم به عقيده من يك آرزوي بزرگ است. مؤثر‌بودن در دنياي اطراف برايم خيلي مهم است.

سياوش: من هميشه براي خودم ماموريت دارم تا آرزو. فكر مي‌كنم ماموريت من اين است كه شرايطي ايجاد كنم تا افرادي علاقه‌مند به علم شوند و از طرف ديگر، مردم جامعه رفتارشان علمي و بر پايه منطق و استدلال شود. اگر مردم به اين سطح آگاهي در جامعه برسند قطعا رفتارهاي آنها نيز مهربانانه‌تر مي‌شود. جهان علم و فناوري انسان را به جايي رسانده كه دچار خودباختگي شده است. شايد ماموريت امثال ما اين است كه به ديگران يادآوري كنيم كه جايگاه ما در هستي چقدر و كجاست. شايد به‌نظر، يك حرف فلسفي و دور از ذهن باشد اما در اين مسير حركت مي‌كنم.

  • خندوانه از كجا آمد؟

فؤاد: يك رابطه و دوستي قديمي بين من و رامبد جوان و جواد فراهاني بود. ايده اصلي اين برنامه براي رامبد جوان بود ولي ايده در اين حد بود كه ما به‌دنبال برنامه‌اي بوديم كه موضوع اصلي آن درباره خنداندن باشد. پژوهشي هم آقاي اردكاني در اين ارتباط انجام داده بودند. نكته مهم برنامه اين بود كه تحقيقات و پژوهش‌ها، چيدمان و آرايش تيم اتاق فكر، تركيب عوامل جلوي دوربين، فرم و ساختار برنامه، مشورت‌هاي خوب محمدرضا شهيدي‌فر ودغدغه‌هاي خود من باعث شد كه اين برنامه به سرانجام اينچنيني برسد. من خودم يادم هست كه در آن دوره خيلي نمي‌خنديدم. واقعا تا آن زمان ارزش خنديدن را نمي‌دانستم. واقعا وقتي كار كليد خورد كم‌كم ‌خود من هم تغيير كردم. سعي كردم اين اهميتي كه براي من در اين‌باره وجود داشت در جامعه هم اتفاق بيفتد. همراهي مناسبم با گروه برنامه‌ساز كمك كرد تا به اين نقطه برسيم. اگر اين برنامه موفق شد به‌دليل صداقتي بود كه بين همه عوامل گروه وجود داشت. همچنين نياز جامعه بود.

از تلويزيون تا سينما

فؤاد و سياوش در اين سال‌ها كارهاي خيلي متنوعي انجام داده‌اند. خودشان مي‌گويند چون آسمان شب خيلي ديده شد به‌نظر مي‌آيد كه علاقه شخصي‌شان روي حوزه نجوم است اما انگار خيلي هم اينطور نيست. فؤاد مي‌گويد: «بحث حوزه علمي جذابيت هر دوي ماست. ما برنامه اجتماعي هم كار كرده‌ايم؛ مثل مجموعه برنامه «تيك تاك»، برگزاري جشن «بچه‌هاي ديروز» كه در نوع خودش براي من بي‌نظير بود و خاطره‌سازي‌ بسيار خوبي براي همه ما بود. در حوزه كودك مدتي در برنامه «رنگين‌كمان» تهيه‌كننده و كارگردان بودم و... ».
و ادامه مي‌دهد:‌ «تصميم دارم يك فيلم سينمايي بسازم و هم‌اكنون با دوستان روي فيلمنامه كار مي‌كنيم. قطعا اين كار سينمايي روي شانه تجربيات گذشته ماست اما شايد خيلي مرتبط با آنها نباشد. يكي از ژانرهاي مورد علاقه ما در سينما، علمي- تخيلي است كه در ايران دنبال نمي‌شود. اما قاعدتا قدم اول، كار من نخواهد بود.»

کد خبر 281076

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha